مآ تَمـآیُـل داریـم فکر کنیـم اگـر جآی دیگـری بودیـم
وَیآ اگر دوسـتو آشنـآ و یآ حرفـه و خآنه ای داشتیـم ،
شـآدتر و رآضی تَـر بودیـم ،
حَقیقَـت این اَسـت که اگـر شمآ عآدآت مخـرب ذهنـی داریـد ،
اگـر خیلـی حرص می خوریـد
و نآرآحت میشویـد
اگـر اکثـر اوقآت زیـآد عصبـانی می شویـد ،
این گـرآیش هآی منفـی هر کُجآ که بـرویـد به دُنبـآل شمآ خـوآهـد بود ...
+ یآدتآن بآشـد هر کُجـآ که می رویـد « خودتآن » را به همـرآه می بریـد ...
.. از کتاب شانه های غول
مـــآنع کُجآســـت ؟
سآیریـــن می توآننـــد مرا متـــوقتـــاً تـــوقـــف سآزَنـــد ،
امّـــآ من تنهـــآ کسـی هســـتم کـــه
می تـــوآنـــم خودم را برای همیشـــه
متـــوقـــف کنـــم ...
+ از کتاب شانه های غول
سلآم سَلآم .. به روی ماه سردمون .. .
دیروز یه کتاب یه نفر برام آورد ... محشـره ...
اسمش اینه : شانه های غول .. حتماً پیداش کنین بخونین ..
و اما جمله ای که من خیلی روم تاثیر گذاشت :
گذشته ها گذشته ..
.
.
.
هنگام استفاده از ماشین حساب
قبل از هر کاری باید اعداد و ارقام مربوط به مساله ی قبلی
را از روی آن پاک کرد ،
در غیر این صورت بخش هایی از مساله یا موقعیت قبلی
به موقعیت جدید انتقال یافته است
وجواب صحیح بدست نمی آید .
( مـآکـسول مالـــز )
کپی با اسم کتاب لطفاً ..
+ خدا ..
خُـدآیـآ آخه تو چقـدر بُـزرگی ...
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرف
یوهووووووووووووووو
مدرسه تهطیللللللللللللللللللللللللللللللل
تلاششششششششششششششششششششششششش
+ گوشی ندارم وگرنه میخواسام عکش بگیرم :(((((((((
مـمنون از اینکـ ه همیشـ ه کآری می کُنـی دیـدَم عوض شـه ..
ممـنون بآبَـت تمـآم لحظـه هآیی که بودی کنـآرَ م...
+ کآش میشـُد یه برا دیگـه ببینمـــت ...
گـآهی به خودم میگـم چقـدر خوبـه که از حکمـتت سـر در نمیـارَم ..
حداقلـش اینکـه تـه دلـم روشنـه کـه حوآسـت بهم هَـس ..
بعدم میرم جلو ..
ولی الان یه خورده کنجکاوم واقعاً چـــــرا ؟
خدا کنه خودم بهش پی ببرم تا به مرز جنــون نرسیـدَم ..
دآریـم تو جآمعـه ای زندگی می کنیـم ..
که صُـبح که از خوا ب پامیشیـم تو فکر هر چیزی هستیم الا اون چیزی که باید باشیـم ...
فکر اصلیمون شده .. چرا اون تونست من نتونستم ..
چرا باید اون اونو داشته باشه من نداشته باشم ..
حسـآدَت ... حسـآدَت ..
چر انمیخوایم قبول کنیم خیلی چیزایی که آدما دارَن باباتشون زحمت کشیدَن
وقت گذاشتن . از خیلی چیزا زدن .. ؟؟؟؟
ته دلمونم میدونیم که ما باید خیلی کارا رو انجام بدیمآ .. ولی باز زیرآبشونو میزنیم
+ وقتی داریم می بینیم یه نفر داره موفق میشه ، یا داره کاری رو انجام میده که ما نمیتونیم
سریع هدفشو نشون میگیریم ..
اعصابشو خورد میکنیم ،
وهرجور شده میخوایم حرفمو بزنیم ..
+ خدایا اگه منم خواسته یا نا خواسته هدف کسیـرو نشون گرفتَتم ..
منو ببخـش و از گناهم بگـذر ..
بـه نـظرم سَخ ترین کآر دُنیـــآ تـعآدله ..
کی بایـد بخنـدی .. کی بایـد بگـری ..
کی باید بهـش بگی دوستت دارم ... که فک نکنی محتاجشی ..
یا کی بگی دوستت دارم که فکر نکنه داری 6 میزنی ..
کی باید خوبی کنی که به پآی سادگیت نزارَن ...
اوووووووووف چقدر مثال ..
البت ایتم بگم یه موقع هایی می گی به درک ....
ولی باز ته دل یه چی دیه سـت ...
خـــدآیـآ دوســـتت دارم ..
دلــ ـــــم کــه میگیرد…
به خودم وعــ ــــده های روز خوب را میدهـــ ــم
از همــ ــان وعده های خوبــی که:
سالهــ ــــاست به امیــ ـــد رسیدنشان
تقویــ ــم را خط خطی میکنم…
آخـه چی دارم که انقـدر مهـربونی می کنی بآهـآم ...
من زیر قولَـم زَدَم ..
کم رو سیآم ..
بازم داری بهم لطف می کنی ..
آخه تا کجآ ... ؟؟؟
... دوستت دارم ...
من یـه دُختـرم از جنـس خودم ..
قرآر نیسـت شبیـه کسی باشـم ، .. از اولشم قرار نبـود
از خیلی چیزا خوشم میـآد .. که تو شاید بدت بیاد ..
خیلی قشنگـ میخنــدم .. چون خندیدن رو دوج دارم
اگه خوشت نمیـااد لطفاً نیا طرفم ..
باهام حرف نزن
تا اینکه همه وجودموو ببری زیر سوآل ..
مَحکـومت می کُنَـن ..
به سرد بودَن ، به بی خیالی ..
خیلی راحت ..
اون موقع ست که دلت میخواد فریاد بزنی : نه نه نه
میخوای بگی حالیته ولی دیه گوشی نیست واسه شندیدنش ٌ ..
اصلاً دلت نمیخواد وارد دنیای دیه بشی .. چون دیه حوصله ای واست نمونده
کلتو میکنی تو دنیای خودت ، .. دنیاتو خیلی دوس داری ..
تو 1 ثانیه قید همه چی رو میزنی ..
دیه برات خیی چیزا بی ارزش میشه ..
اذیت میشی .. میدونم
سـلآم خدا جونمـ ..
چه بآرونی .. به به .. درست به موقـع ..
خدا جونم عآجقـتَم ... عآجقـآآآآآآآآ
مشکلاتم خیلی خیلی زیاده . جانمو به لبمم بیاره .. ولی حالم خوجه .. چلآ ؟؟
هآ ..
انقدر گنآه کآرَم که روی توبه هم نـدآرَم ..
خدایا ازت ممنونـم که آبرومو همه جآ خـریـدی . ..
نمک خوردم اما نمکدونتو شکوندم ..
نمیدونـم ..
شاید انقـدر بنـده مُخلـص دآشته بآشی که واقعـاً صـدآی من شنیـدخه نشـه ...
تو این شلوغـی این دُنیـآ ..
شاید اصلاً صدام نرسه بهـت ..
شاید من بدم .. که هستم .
به چیم بنازم .. به قلب پاکم ..
به هیچی ...
ولی باز بهم اهمیت دادی .. فقط میتونم بگم دوستت دارم ..
ببخشید که انقدر نالایقمـ ..
در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــش است:
بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه ...
اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را ...
| فقـط بــابـــا می دانــد |
+ باز دوباره ذکر یا حسین باز روی لبا شهادتین .. ..
هیچی مثل محرم حال آدمو جا نمیاره ..