مآ تَمـآیُـل داریـم فکر کنیـم اگـر جآی دیگـری بودیـم
وَیآ اگر دوسـتو آشنـآ و یآ حرفـه و خآنه ای داشتیـم ،
شـآدتر و رآضی تَـر بودیـم ،
حَقیقَـت این اَسـت که اگـر شمآ عآدآت مخـرب ذهنـی داریـد ،
اگـر خیلـی حرص می خوریـد
و نآرآحت میشویـد
اگـر اکثـر اوقآت زیـآد عصبـانی می شویـد ،
این گـرآیش هآی منفـی هر کُجآ که بـرویـد به دُنبـآل شمآ خـوآهـد بود ...
+ یآدتآن بآشـد هر کُجـآ که می رویـد « خودتآن » را به همـرآه می بریـد ...
.. از کتاب شانه های غول